معنی اثری از احمد شاکری
لغت نامه دهخدا
شاکری. [ک ِ] (ص نسبی) منسوب است به شاکر که قبیله ای است به یمن از همدان و ایشان اولاد شاکربن ربیعهبن مالک اند. (از منتهی الارب).
شاکری. [ک َ /ک ِ] (معرب، اِ) شاکر. معرب چاکر فارسی باشد و آن بمعنی مزدور و خادم است. (از منتهی الارب) (دهار) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از آنندراج). ج، شاکریه. (از اقرب الموارد). رجوع به شاکر و چاکر شود.
احمد
احمد. [اَ م َ] (اِخ) ابن عبداﷲبن احمد. رجوع به احمد شهاب بن جمال... شود.
احمد. [اَ م َ] (اِخ) نام چند تن از سلاطین عثمانی:احمد اول رجوع به احمد اول شود. احمد دوم رجوع به احمد ثانی... شود. احمد سوم رجوع به احمد ثالث شود.
احمد. [اَ م َ] (اِخ) ابن احمد گیلانی. رجوع به احمدبن احمد جیلانی شود.
احمد. [اَ م َ] (اِخ) ابن محمدبن احمد کوجمیشنی. رجوع به ابوالفضل احمد... شود.
احمد. [اَ م َ] (اِخ) ابن ابراهیم بن احمد العمی. رجوع به ابوبشر احمد... شود.
احمد. [اَ م َ] (اِخ) ابن محمدبن احمد الطوسی الغزالی. رجوع به غزالی احمد... شود.
احمد. [اَم َ] (اِخ) ابوالعباس. رجوع به احمد بونی... شود.
حل جدول
واژه پیشنهادی
فرهنگ فارسی هوشیار
پارسی تازی گشته چاکر مزدور
معادل ابجد
1303